رفتم هيات ...
تو هيات دلم براي جنوب گرفته..نشستم يه فس دل سير گريه كردم...
بعد هيات يكي از بچه ها سراغ جنوب زام گرفت..مث ادماي نااميد نميدونستم چي بگم
براي دل ما بدبختا يه كاري كن بريم يادمان...كميل..فكه...
تورو خدا
الهي قربونت بشم حاجي