با بزرگی صحبت میکردم و چون بحث داغ این ابام بحث دستگیری ریگی است به همین مناسبت چند دقیقه از وقتمان را که میشد برای مباحث بهتری صرف کرد صرف این بحث شد.
اینکه بزرگان گفته اند با بالاتر از خودتان بنشینید و برخیزید حکمتش همینه که چون بالاتر از ماست دستمان را میگیرد و بالا میکشد و البته وای به حال اون کسانی که دوستانشون مثل غل و زنجیر به پاهاشون میچسبند و در قهقرا نگهشون میدارند......بگذریم ایشان داستان ریگی را اینطور تاویل و تفسیر میکردندکه:
چوپانی داشت در دهستان از کوچه ای عبور میکرد و در دستش یک کیسه ای بود هر بیننده ای میانگاشت که آن خالی است.
سگی دوان دوان به طرف چوپان یورش برد و همه انگاشتند که الان است که پایی ،دستی ....از چوپان را گاز بگیرد و بدرد که چوپان با همان گونی خالی بر سر سگ کوفت.
سگ ناله کنان و زوزه کشان و عو عو کنان به سرعت فرا کرد و همگان متحیر شدند که گونی خالی با سگ چه کرد که اینچنین گریخت که اها نکته ای فرمود:
در گونی چیزی بود که فقط سگ و چوپان میدانند.
داستان ریگی هم همین است و آن کسی که باید بفهمد چه شد خودش فهمید و این ظفر بزرگ اطلاعاتی را فقط ایران فهمید و آمریکا و اسراییل و البته بدبخت ریگی که در داستان ما نقش سگ را داشت.
القصه.....